تاریخچه تندخوانی و فتوریدینگ

مقاله تاریخچه تندخوانی و فتوریدینگ به ما کمک میکند قدرت و اصالت این دو مهارت را بشناسیم.
از زمانی که مردم خواندن را شروع کردند، بسیاری از آنها تلاش کردهاند تا سریعتر و بهشیوه موثرتری نوشتهها را بخوانند. با این وجود جالب اینجاست که جدا از برخی از پژوهشهای اولیه که توسط نیروی هوایی ایالاتمتحده آمریکا صورت گرفته است، مراکز آموزشی یا دولتها حمایت کم یا ناچیزی از این مسئله کردهاند.
نیروی هوایی ایالتمتحده اولین دوره رسمی تندخوانی را در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه سیراکیوس برگزار کرد.
هرچند ممکن است تصور کنید اولین سازمان یا کشوری که برنامه تندخوانی را اجرا کند، بهدلیل ارتقای سطح دانشآموزان، از جانب اساتید تشویق میشود یا بهدرجات علمی بالایی دست پیدا خواهد کرد، اما متاسفتانه هیچ سازمانی این کار را انجام نداده است. بهنظر میرسد تمامی پیشرفتها در تندخوانی توسط افراد متعهدی صورت گرفته است که خارج از سیستم آموزش رسمی فعالیت میکردند. و این مشکل همچنان در کشور ما هم ادامه دارد…
در مصاحبهای، از بیل گیتس پرسیده شد:«اگر میتوانستید یک قدرت فوقبشری داشته باشید، آن قدرت چه چیزی بود؟» او پاسخ داد: «توانایی خواندن فوق سریع»
نوآوریها در تندخوانی
برخی از نوآوریهای افراد در این حوزه پذیرفته شدهاست. اما در این حوزه، بسیاری از افراد همچنان از فعالیتها و پیشرفتهای سایرین بیاطلاع هستند. بنابراین حتی ممکن است برخی از اکتشافات توسط چندین نفر صورت گرفته باشد، و برخی شیوهها تنها بهیک نوآفرین اختصاص یابد.
شاید برخی از اکتشافات برای مدت کوتاهی توسعه پیدا کرده باشند و بعد از مدتی فراموش شده باشند. بنابراین چیزی که میتوانیم از آن پیروی کنیم خلاصهای از ایدههای جزئی و ناقصی است که ما (جک کیسک و سوزان نورمن) بر آنها تکیه کردهایم، آنها را کشف کردهایم، و یا مجدداً آموختهایم و بهتدریج آن را بهیک سیستم خواندن تبدیل کردهایم و در حاصل حاضر آن را تندخوانی مینامیم.
این مطالعه همچنین بهدلیل تصدیق دِین خود بهآن دسته از افرادی که بهما آموزش دادهاند و الهامبخش ما بودهاند، صورت گرفته است. همانطورکه اسحاق نیوتون گفت «اگر فاصله دورتری را دیدهام با ایستادن بر شانههای غولها بوده است».
نخستین جرقههای خواندن سریعتر
نخستین جرقههای تندخوانی در ربع سوم قرن نوزدهم زدهشد. در حدود سال ۱۸۷۸، یک چشم پزشک فرانسوی بهنام امیل جاول که بهدلیل تحقیقاتی در زمینه تصحیح دوبینی مشهور است، آزمایشاتی در مورد تاثیر چشم در خواندن انجام داد. او فهمید که چشم، مجموعهای از «پرشها» (حرکت جهشی چشم) را در امتداد خطوط انجام میدهد و بهمنظور درک اطلاعات، در هر «نقطه» متوقف (خیره) میشود.
وی همچنین فهمید که با خیره شدن بههر دو سمت یک متن احتمالاً میتوان کل اطلاعات را درک کرد؛ بدین معنا که افراد میتوانند بهجای خواندن یک کلمه، مقدار قابلتوجهی از متن را متوجه شوند. در حدود شش سال بعد، مقالاتی در مجلههای مختلف (از جمله مجله بررسی آموزشی) در مورد مهارتهای خواندن صحیح منتشر شد. آن مقالات درباره خواندن گروهی از کلمات، بدون بلندخوانی به جای خواندن کلمه به کلمه بود.
تا سال ۱۹۲۱ دیگر بهاین مسئله پرداخته نشد. در این سال، جان آنتونی اوبرین کتابی تحت عنوان «خواندن صامت: با ارجاع خاص بهشیوههای افزایش سرعت؛ مطالعهای در زمینه روانشناسی و علوم پرورشی خواندن» نوشت. در این کتاب او مجددا تاکید کرد که خواندن کلمات بدون بلندخوانی امکانپذیر است.
در دهه ۱۹۴۰، مطالعات در مورد خواندن «سریع» در دانشگاه هاروارد و با استفاده از دستگاه مطالعه تحریکات آنی بصری (تاکیستوسکوپ) صورت گرفت. این دستگاه، در ابتدا در سال ۱۸۵۹ توسط یک فیزیولوژیست آلمانی بهنام ای.دبلیو.ولکمن توصیف شد.
این شیوه (قبل از اختراع رایانه) معمولا برای آزمایشاتی استفاده میشد که از طریق شبیهسازی مجازی، محرک بصری سوژهها را برای دورههای تعیین شدهای بررسی میکردند.
این دستگاهها بهمنظور تعیین میزان سرعت استفاده میشدند (و میتوانستند بهبررسی یا افزایش سرعت خواندن کمک کنند)، همچنین مواردی که در دورههای بسیار کوتاه مکرر ثبت میشدند را نشان میدادند (این موارد ممکن است برای آزمایشاتی در زمینه «انتقال» که تحت عنوان « عکس خوانی» نیز مشهور است، کارآمد باشد).
مورتیمر ج.آدلر
شایان ذکر است که در سال ۱۹۴۰، یک پروفسور، فیلسوف و نظریهپرداز تحصیلی آمریکایی، بهنام دکتر مورتیمر ج.آدلر، کتابی تحت عنوان «How to Read a Book» منتشر کرد. این کتاب بیشتر بهشیوه تقسیمبندی کتابها و شیوه خواندن دقیق کتابها میپرداخت و بهخواندن سریعتر توجه چندانی نداشت.
با این وجود، در نسخه اصلاح شده این کتاب که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد، وی به«خواندن تلفیقی» (اصول خواندن مقایسهای چندین کتاب با یک هدف در آن واحد) اشاره کرد. ما این شیوه را تحت عنوان «فرآیند تلفیقی» میشناسیم. آدلر این شیوه را بهصورت «خواندن» مجموعه کاملی از کتابهای برتر توصیف کرده است. این شیوه با «مطالعه دقیق» یک کتاب در تضاد است.
کتاب «How to Read a Book» توسط محمدصراف تهرانی و انتشارات بهنشر به نام «چگونه کتاب بخوانیم» به زبان فارسی ترجمه شده است.
کتابهای برتر
مجموعه کتابهای برتر، شامل آن دسته از کتبی است که آدلر معتقد بود ایده تمدن غرب از آنها نشات گرفته است. وی این ایدهها را نشاندار کرد و آنها را «تلفیق» نامید. او امیدوار بود که خوانندگان، از این کتب در جهت مقایسه افکار اندیشمندان بزرگ ۳۰۰۰ سال پیش استفاده نمایند.
(در صورتی که بهاین مطلب علاقهمند هستید، ۱۰۲ «ایده برتر» آدلر از قرار زیر هستند:
فرشته، حیوانات، نخبهسالاری، هنر، اخترشناسی، زیبایی، وجود، علت، شانس، تغییر، شهروند، قانون اساسی، شجاعت، عرف و کنوانسیونها، تعریف، دموکراسی، تمایلات، دیالکتیک، وظیفه، آموزش، عنصر، عواطف، ابدیت، تکامل، تجربه، خانواده، سرنوشت، قالب، پروردگار، خیر و شر، دولت، عادت، سعادت، تاریخ، افتخارات، فرضیه، ایده، ابدیت، انگیزه، ذات مقدس خداوند، قضاوت، عدالت، دانش، کارگری، زبان، قانون، آزادی، زندگی و مرگ، منطق، عشق، انسان، ریاضیات، ذات، مکانیک، پزشکی، حافظه و تخیل، متافیزیک، ذهن، سلطنت، طبیعت، الزامات و احتمالات، گروههسالاری، یک فرد در مقابل بسیاری از مردم، عقیده، مخالفت، فلسفه، فیزیک، لذت و درد، شعر، منشا، پیشرفت، پیشگویی، احتیاط، مجازات، کیفیت، کمیت، استدلال، رابطه، مذهب، انقلاب، علم بدیع، موارد مشابه و متناقض، علم، حس، نشانه و نماد، گناه، بردگی، روح، فضا، حالت، دما، الهیات، زمان، حقیقت، استبداد، مسائل جهانی و خاص، فضیلت و صداقت، جنگ و صلح، ثروت، اراده، آرزو، فضیلت، جهان).
نویسندگان برتر
آدلر نام ۷۲ نویسندهای که این ایدهها از آنها گرفته شده بود را تحت عنوان «کتابهای برتر دنیای غرب» معرفی کرد (او در مورد اکثر این نویسندگان از جمله شکسپیر، بقراط، ارشمیدس، سوفوکل، و سایرین بیش از یک کتاب معرفی میکند، اما «مطالعه کل مجموعه» را توصیه مینماید). این کتابها توسط ۱۵۳ کتاب دیگر تکمیل میشوند که تحت عنوان «دریچه ای به کتاب های برتر» در این بخش، فهرست شده است.
آدلر همچنین حامی خواندن کلی یا خواندن «کلی به جزئی» بود (البته از هیچ یک از این اصطلاحات استفاده نکرد). او نوشت «برای درک یک کتاب، باید به آن مراجعه کنید. در ابتدا متوجه یکپارچگی و ساختار آن کتاب، بهعنوان یک واحد کامل میشوید، و در مرحله دوم، بهیکپارچگی گویش و افکار هر بخش آن پی میبرید». او پیشنهاد میدهد که آماده پذیرش ایدههای جدید باشید: «پیش از انتقاد یا قضاوت در مورد یک نویسنده، او را بشناسید».
ایولین وود بنیانگذار تندخوانی
در دهه ۱۹۵۰ اصطلاح «تندخوانی» توسط ایولین نیلسن وود (Evelyn Wood) ابداع شد. او در سال ۱۹۵۹ کتابی تحت عنوان «مهارتهای خواندن» منتشر کرد. وی در اصل معلم مدرسه بود و در مورد خوانندگان استثنایی (از جمله رئیسجمهور جان کندی) تحقیق میکرد.
ایولین وود متوجه شد افرادی که میتوانند بین ۱۵۰۰ تا ۶۰۰۰ کلمه را در هر دقیقه بخوانند، اغلب بهجای مطالعه خط بهخط، صفحات را از بالا بهپایین میخوانند (این شیوه را تندخوانی پیشرفته مینامیم)، یا بهجای مطالعه هر یک از کلمات، مجموعه معناداری از کلمات را میخوانند و از بازخوانی متون اجتناب میکنند (بازگشت چشم به عقب). او همچنین متوجه شد که خوانندگان سریعتر بهصورت موثرتری متون را میخوانند و درک میکنند.
ایولین وود با کمک همسر خود، یک سیستم تعبیه کرد. این سیستم، سرعت خواننده را با استفاده از ضریب دو تا پنج برابر و یادسپاری بیشتر، در حدود ۲۳۰ تا ۳۰۰ wpm (کلمات در هر دقیقه) افزایش میداد. آنها این سیستم را دینامیک تندخوانی ایولین وود نامیدند و این سیستم را در سراسر ایالتمتحده آمریکا آموزش دادند. اعضای کاخ سفید، دوره وی را گذراندند. تا اواخر دهه ۱۹۹۰ کلاسهای او در فضای باز کالج آموزش داده میشد. ایولین استفاده از انگشت یا یک قلم را برای هدایت و حرکت سریع چشم، معرفی کرد و خواندن کلمه به کلمه همراه با صدا را رد کرد.
تونی بوزان و نقشهذهنی
اگرچه مبحث «تندخوانی» در سال ۱۹۷۱ توسط تونی بوزان بهعموم مردم معرفی شد. اما با تهیه نقشه ذهنی، که شیوهای از یادداشتبرداری غیرخطی است، بهسیستم عکسخوانی، کمک زیادی کرده است.
تونی بوزان در این زمینه چندین کتاب نوشته است. با این وجود، کتاب تندخوانی وی تحت عنوان «شیوه مطالعه بنیادین نقشه ذهنی» (MMOST) از دو بخش تشکیل شدهاست:
۱- آمادهسازی (در نظر گرفتن بازه زمانی برای مدت مطالعه، تصمیمگیری در مورد مقدار اطلاعاتی که باید پوشش داده شوند، بررسی میزان دانشی که در اختیار دارید، و یادداشت اهداف در قالب سوال)
۲- کاربرد (تحقیق، پیشدید، دروندید و بازدید).
بوزان دیدگاههای جالبی در مورد خواندن و برخی از مشکلاتی که مانع پیشرفت خوانندگان کُند میشود را بیان میکند. اما بیشتر کتاب وی بهتمرینات شمارهگذاری مکانیکی و بررسی درک مطلب اختصاص داده شدهاست. او تدوین فرهنگ لغات را پیشنهاد میدهد و در راستای این هدف، معنای ۸۰ پیشوند و ۵۱ پسوند را فهرست کرده است.
ذهن ناخودآگاه
پیشرفت بزرگ بعدی در تاریخچه تندخوانی، تمرکز بر روی قابلیتهای خارقالعاده ذهن ناخودآگاه بود. در سال ۱۹۶۶ یک پزشک، رواندرمانگر، و کارشناس آموزش و پرورش بلغاری بهنام گئورگی لوزانف، پژوهشکده تحقیقاتی خود را در صوفیه تاسیس کرد. او شیوهای از آموزش را تعبیه کرد و آن را تلقینپذیری (پیشنهاد + نوآموزی) نامید. در این شیوه، آموزش بهیک تجربه لذتبخش و متداول تبدیل میشد.
وی در حالی که از گنجایش بالای ذهن ناخودآگاه استفاده میکرد، شیوه یادگیری کودکان را تحت نظارت قرار داد. زمانی که کشورهای غربی از رویکرد لوزانف حمایت کردند، وی آن را یادگیری سریع یا سرعتی نامید. بسیاری از این ایدهها در رویکرد تندخوانی نیز در نظر گرفته شدهاست و بر قرار دادن خواندن (پذیرفتن و پردازش ایدهها) در حوزه جامعتری از آموزش تاکید دارد (عملی کردن ایدهها).
کتاب نورمن دیکسون تحت عنوان «پردازش نیمهخودآگاه» در سال ۱۹۸۱ منتشر شد. این کتاب، تحقیقات وی در زمینه توانایی مغز در جهت پذیرش اطلاعات بدون خودآگاهی و تاثیر «آمادهسازی» بر رفتار فرد بدون اطلاع خود شخص را بهطور مفصل شرح میدهد. یکی از نتیجهگیریهای وی که بهطور خاص بهشیوه عکسخوانی (فتوریدینگ) مربوط است در جایی مطرح میشود که «خواننده» بهسرعت (تقریباً یک ثانیه برای هر صفحه) بههر صفحه کتاب و بدون مطالعه آگاهانه، نگاه میکند. وی از این طریق اثبات میکند که «کلمات… لزوما نباید بهصورت آگاهانه درک شوند تا تشخیص داده شوند».
عکسخوانی
ریچارد ولچ نیز پیشتر بهاین نتیجهگیری دست یافته بود. او بهاین شیوه لقب «پدر عکسبرداری ذهنی» را اختصاص داده بود. ریچارد ولچ از دورههای تندخوانی ایولین وود استفاده کرده بود تا «پویایی نیمهخودآگاه» را تفسیر نماید. او در مورد این سیستم ادعاهای شگفت انگیزی داشت و تلفظ صوتی را کاملا حذف کرده بود.
پائول اسچیل، پس از شرکت در یکی از دورههای ریچارد ولچ، سیستم شخصی خود را ابداع کرد و آن را «سیستم عکس خوانی کاملا ذهنی» نامید. این شیوه نیز بهمیزان زیادی به عکسخوانی (فتوریدینگ) وابسته بود و وی آن را «عکسخوانی پایه» نامید. در سیستم عکسخوانی پایه، اطلاعاتی که مستقیما وارد ذهن ناخودآگاه شدهاند، باید «فعال» شوند تا موثر واقع شوند.
۵ مرحله عکسخوانی
۱- آمادهسازی (هدف خود را تعیین کنید و آن را در حالت مطلوبی قرار دهید)
۲- پیشدید (نگاه کلی قبل از شروع)
۳- عکسخوانی (از جمله استفاده از تمرکز روی عکس)
۴- پسدید (مشابه پیشدید)
۵- فعالسازی
چالش پیشروی افرادی که این سیستم را میآموزند، درک فرآیند «فعالسازی» بود. بهنظر میرسد این مرحله از ارزش برابری با چهار مرحله دیگر برخوردار است، اما در واقعیت یادگیری آن بهدو برابر زمان مورد نیاز برای آموزش سایر مراحل نیاز دارد.
این شیوه با «دوره نهفتگی» شروع میشود. دوره نهفتگی بهمعنای انتظار کمتر از ۲۰ دقیقه است و ترجیحا در شب اتفاق میافتد. در این حالت ذهن ناخودآگاه اطلاعات را پردازش میکند، و پس از اینکه خواننده با استفاده از تندخوانی پیشرفته کتاب را مطالعه کند، نقشههای ذهنی را ایجاد میکند و موجب خواندن سریع میشود.
پس از انجام این کار، افراد معمولاً انتظار دارند موضوعات کتاب را مانند خواندن سنتی بهیاد بیاورند. در حالی که اطلاعات انتقال داده شده بهذهن تمایل دارند تنها در صورت لزوم بخشهای کمی از متن را یادآوری کنند.
اگرچه در واقعیت، نسخههای زیادی از شیوههای تندخوانی در کتاب عکسخوانی (فتوریدینگ) اسچیل (انتشار در سال ۱۹۹۳) معرفی شدهاست، اما بهنظر میرسد این سیستم تنها در مورد برخی از کتب کارآمد باشد.
شاگردان معمولا زمان کمی را به«آموزش صحیح این سیستم» اختصاص میدهند، و بهجای تمرکز بر روی اطلاعاتی که باید از متن دریافت کنند، نگران این مسئله هستند که این سیستم موجب گمراهی آنها شود.
حتی اگر فردی از شیوههای مختلفی استفاده نماید، بسته بهنوع ابزاری که استفاده میکند، دانش خواننده، هدف او، زمانی که صرف انجام این کار میکند و…، نتایج مختلفی خواهد گرفت. هیچ سیستمی وجود ندارد که مناسب همه افراد باشد.
سایر دستاوردها
نام افراد دیگری که باید در این «تاریخچه تندخوانی» بیان شود.
مشاور مدیریت، جوزف ام جوران (۱۹۰۴ـ۲۰۰۸) قانون ۸۰/۲۰ را مطرح کرد و بهیاد اقتصاددان ایتالیایی، ویلفردو پارتو (۱۸۴۸ـ۱۹۲۳) آن را «اصول پارتو» نامید. سپس دکتر راشل استوفر کتاب خود تحت عنوان «آموزش خواندن بهعنوان یک فرآیند فکری» را در سال ۱۹۶۹ منتشر کرد. وی در این کتاب بیان کرد که در اکثر کتابها، ۴ تا ۱۱٪ کلمات دارای معنای مشابهی هستند.
ژیل دلوز و فلیکس گاتاری از اصطلاحات «ریزوم» و «ریزوماتیک» برای توصیف یک مفهوم منطقی در پروژه خود تحت عنوان «سرمایهداری و اسکیزوفرنی» استفاده کردند (۱۹۷۲ـ۱۹۸۰). ریزوم گیاهی بهعنوان یک مورد مشابه در ساختارهای غیرسلسله مراتبی سازمانی استفاده میشد و میتوانست بههر نقطهای وارد و از آن خارج شود. علاوه بر این، تمامی نقاط داخلی، توانایی برقراری ارتباط داشتند.
این امر با ساختار دارزی (درختمانند) که متداولتر بود و بهانتخابهای سلسلهمراتبی و دوگانه (بله – خیر) میپرداخت، در تضاد بود. ما (سوزان نورمن و جان کیسک) از این مفهوم بهمنظور تعبیه جایگزینی برای یادداشتبرداری آزادانهتر در نقشهذهنی استفاده کردیم. همسر سوزان، هوگ لی استرنج نام «نقشه ریزی ریزوم یا ریزومپینگ» را برای این مورد پیشنهاد داد.
نورمن و کیسک ایده «جوکر» را بهاین پردازش کوتاه اضافه کردند (این مورد در ابتدا توسط آدلر پیشنهاد داده شده بود). ما در تحقیقات خود در زمینه یادگیری سریع و افکار خلاقانه از این شیوه استفاده کردیم.
چالشهای «فیزیکی» و تمرینات چشمی، از تحقیقات باشگاه ذهنی (تعبیه شده توسط پائول و گیل دنیسون)، هاتا یوگا و NLP (برنامهریزی عصبی کلامی) برگرفته شدهاست.
علاوه بر این، اگرچه از ایده هوارد استفن برگ در زمینه یادگیری جمعی استفاده نکردیم، اما شایان ذکر است که او این ایده را بهدانشآموزان خود تحت عنوان سیستم حداکثر قدرت خواندن پیشنهاد داده است.
منتقدان تندخوانی
همه ما میدانیم که تندخوانی و عکسخوانی تا حدودی بحثآفرین هستند و منتقدانی دارند. علیرغم نتایج فوقالعاده و موفقیتهای پیشین اثباتشده، بعضی از مردم معتقدند که تندخوانی کارآمد نیست، یا نمیتواند برای همه کارآمد باشد.
بعضی از افراد مایل به شناخت آن نیستند (معمولا بهدلیل نگرش غیرقابلانعطاف یا بهدلیل انتظارات غیرواقعی یا امتحان نکردن بیش از یکبار قبل از منصرف شدن)، یا مایل بهادامه دادن آن نیستند (معمولا بهاین دلیل که عادات قدیمی احساس راحتی بیشتری در آنها ایجاد میکنند).
بنابراین هر سیستمی که برای یادگیری انتخاب کرده باشند را سرزنش میکنند. از نظر بعضی از افراد، این ادعا که یک شیوه کارآمد نیست، سادهتر از پذیرش این مسئله است که برای یادگیری یک مهارت جدید بهمیزان کافی تلاش نکردهاند. اما شایان ذکر است که برخی از شیوهها برای برخی از افراد نسبت بهسایرین، کارآمدتر است.
بعضی از مردم نمیتوانند موارد ضروری را در نظر بگیرند؛ زیرا از یک سیستم رضایتبخش استفاده کردهاند، یا نمیخواهند سیستم جدیدی را امتحان کنند (تا شکست نخورند)، یا در صرف وقت مضایقه میکنند.
تمرینات آنلاین
ما تمایل داریم در مورد تمرینات آنلاین و رایانهمحور که ادعا میکنند سرعت خواندن را افزایش میدهند، اخطار دهیم. این آزمونها اصولا توسط نرمافزار برگزار میشوند. از طرف دیگر، مغز با استفاده از معنا پیشرفت میکند. اگرچه ممکن است سرعت خواندن با استفاده از انجام تمرینات نرمافزاری بهبود پیدا کند، اما از این طریق تنها در انجام تمرینات نرمافزاری پیشرفت میکنید، و این مهارت لزوما موجب درک معنای یک متن نمیشود.
بههمین دلیل از آزمونهای خودمحور در زمینه تندخوانی نتایج مورد انتظار را کسب نمیکنید. همچنین زمانی که افراد آزمونهای چند گزینهای میدهند که برای خواننده ارزش حقیقی ندارد، این آزمونها نمیتواند موجب پیشرفت قابلتوجهی شود. آنها نمیدانند که تنها از طریق استفاده از شیوههای عملی میتوانند پیشرفت کنند. این پیشرفت تنها زمانی که مردم بهدنبال اطلاعات مورد نیاز خود میگردند، ایجاد میشود.
حامیان تندخوانی
در هر دورهی تندخوانی که برگزار میکنیم، مطمئنا برخی مواقع حداقل یک نفر نظراتی مانند این موارد را مطرح میکند: «چقدر خوب میشد اگر وقتی جوانتر بودم از این شیوه اطلاع داشتم» و معمولا بهدنبال آن میگوید «چرا در سراسر دنیا این مهارت را بهصورت یک دوره اجباری در مدرسه برگزار نمیکنند؟».
هر از گاهی افرادی که در حوزه آموزش فعالیت میکنند، پیگیریهایی در زمینه برگزاری دوره تندخوانی انجام میدهند، اما هنوز بهنتیجه مطلوبی دست پیدا نکردهاند. دانشجویان یکی از گروههایی هستند که با استفاده از این شیوهها و استراتژیها، میتوانند زندگی خود را دگرگون کنند، اما حتی هنگامی که این دورهها بهصورت رایگان بهآنها پیشنهاد میشود، بهمیزانی از آن استقبال نمیکنند که ارزش صرف وقت داشته باشد. شاید این مسئله بهشیوه نادرستی مطرح شدهاست. شاید دانشجویان آن را تنها بهعنوان «یک وظیفه بیشتر» در نظر میگیرند، و متوجه نمیشوند که این مهارت میتواند موجب صرفهجویی چشمگیری در زمان آنها شود.
راز محرمانه
بنابراین، تندخوانی همچنان راز محرمانه افرادی است که در مورد قدرت آن اطلاع دارند. در دنیایی که همه مسائل با سرعت زیادی در حال تغییر هستند و هیچ یک از جنبههای زندگی بهپیشرفت انسان کمکی نمیکنند، افرادی میتوانند زندگی خود را بهبود ببخشند که در کوتاهترین زمان ممکن، بهاطلاعات جدید دسترسی پیدا کنند، آنها را پردازش کنند، و نسبت بهآن عکسالعمل نشان دهند.
عکسخوانی(فتوریدینگ)
جان کیسک، اولین آموزگار عکسخوانی (فتوریدینگ) در بریتانیا است. او آموزش عکسخوانی را در سال ۱۹۹۹ شروع کرده است. جان کیسک در سال ۲۰۰۴ همکاری خود با سوزان نورمن آغاز کرد. آنها آزمایشی در مورد خواندن سریع انجام دادند تا دریابند این توانایی میتواند بهبود یابد. در پنج سال اخیر، جان و سوزان بهطور پیوسته دورهها را با همکاری یکدیگر مدیریت کردهاند.
طی این مدت بهبررسی تمامی مشکلات افراد و شیوههای جدید ابداع شده پرداختهاند تا آموزش مهارتهای جدید را تسهیل ببخشند. پس از گذشت یک سال، این دوره بهمیزانی تغییر کرد که نام آن را بهدوره VIP (پردازش اطلاعات بصری) تغییر دادند، زیرا بزرگترین تغییری که از مردم درخواست میشد، تغییر افکار آنها در مورد خواندن و پردازش اطلاعات بود. زمانی که شروع بهنوشتن این دوره در قالب کتاب کردیم، این سبک، به ۳۷ شیوه مجزا تقسیم شد و (بهپیشنهاد یک دوست بهنام هولی کریگ) نام آن را بهسیستم جدید تندخوانی تغییر دادیم.
سیستم تندخوانی
سیستم جدید تندخوانی شامل بهترین جوانب هر یک از تحقیقات پیشین است، و نقاط قوت جدیدترین تحقیقات و دیدگاهها در زمینه خواندن و یادگیری را در خود جای داده است و در یک قالب منحصربفرد ارائه شدهاست. این کتاب استفاده از هر یک ابزار خواندن را مجاز میداند. یک تفاوت کلیدی در مورد سیستم جدید تندخوانی، انعطافپذیری این شیوه است. این سیستم بهافراد اجازه میدهد تا از شیوهها و ابزار مختلفی استفاده کنند. افراد میتوانند شیوههای مختلف را ادغام کنند تا سیستم شخصی خود را تعبیه کرده و شیوههای بهتری برای خواندن بیابند.
اولین نسخه کتاب «Spd Rdng – کتاب برتر تندخوانی» در سال 2010، بهصورت آنلاین و در نسخه کیندل منتشر شد و تا بهامروز فروش خوبی داشته است. نسخه اصلاحشده این کتاب در سال 2012 در قالب کتاب فیزیکی انتشار یافت. این کتاب بههشت زبان ترجمه شدهاست و ترجمه آن در سایر زبانها در دست تدوین قرار دارد.
گام بعدی چیست؟
جهان بهشیوه غیرقابل پیشبینی و با سرعت زیادی در حال تغییر است. تندخوانی یک رویکرد انعطافپذیر و پویا برای خواندن است که از شیوههای مختلفی استفاده میکند تا موجب فعالیت مغز انسان گردد و در همان حال آماده پذیرش تغییرات در خواندن، یادگیری، فناوری و درک انسان باشد. ما بهطور خاص تعبیه زبان بصری، موارد استثنایی، و یادگیری مستقیم را بررسی میکنیم.
کتاب رابرت ای هورن، تحت عنوان «زبان بصری» (انتشار در سال ۱۹۹۸) شیوه ادغام تصاویر و کلمات با ایدههای ذهنی (اطلاعاتنگاشت) را بهشیوه بسیار سادهای توضیح میدهد. هماکنون نیز متوجه شدهاید که این ایدهها در تبلیغات تلویزیونی و همه شیوههای تندخوانی بکار برده شدهاست و در صورتی که بهصورت گسترده پذیرفته شوند، موجب کارآمدی بیشتری میشوند.
پیشنهاد میدهیم عناوین توصیفی، عناوین فرعی، اطلاعات مفید، خلاصه و همه مواردی که بهخواننده در جهت دریافت بهتر پیام متن کمک میکند را در کتابهایی که بهتازگی منتشر شدهاند و شیوههای سادهتری را دربرمیگیرند مطالعه نمایید.
سرعت فناوری
فناوری با سرعت باورنکردنی در حال پیشرفت است. ممکن است «انحصاری بودن تکنیکی» (که برتر از هوش فوقالعاده انسان است) در آیندهای نه چندان دور موجب پیشرفت بیشتری شود.
ورنور ونچ از این واژه در اختراع خود استفاده کرده است. او پیشنهاد داد این هوش فوقالعاده ممکن است موجب توسعه هوش مصنوعی و بهبود بیولوژیکی انسان شود (مهندسی ژنتیک) و یا بهنوعی موجب ادغام ذهن و کامپیوتر گردد.
برای کسب اطلاعات بیشتر بهتحقیقات رای کورزویل تحت عنوان «انحصاری بودن نزدیک است» مراجعه کنید. ما تنها میتوانیم تصور کنیم خواندن و یادگیری بهچه معنا است. آیا واقعا میتوان انتظار داشت که یک کتاب، دانش، اطلاعات یا مهارت از طریق میکروچیپسهای بیولوژیکی که در مغز کار گذاشته میشوند بهحافظه طولانی مدت انسان انتقال پیدا کنند؟
شاید در آینده تحقیقات بیشتری در زمینه یادگیری مستقیم صورت بگیرد. این شیوه هماکنون اثبات کرده است که ذهن ناخودآگاه گنجایش شگرفی دارد. این گنجایش بسیار بیشتر از مقداری است که امروزه از آن اطلاع داریم.
هماکنون تحقیقاتی در زمینه توانایی افکار انسان برای پیشی گرفتن از ماشینها در دست انجام است. اما آیا مرحله بعدی تحقیقات میتواند بهاین مسئله اختصاص داشته باشد که افکار ما مستقیما از یک انسان بهانسان دیگر منتقل شود؟
شاید انسانها بتوانند خود را با هر حوزهای از دانش وفق دهند و مهارتهایی را بهصورت ضمنی و بدون استفاده از فرآیند آگاهانهی یادگیری بیاموزند. شاید هماکنون نیز بتوانیم چنین کاری را انجام دهیم و باورهای ما مانع از پیشرفت در این زمینه شدهاست. شاید شیوههایی برای پیشرفت وجود داشته باشد که از انتقال کاربردی و یادگیری مستقیم که در این کتاب توصیف شدهاست، استفاده میکند.
نویسندگان سوزان نورمن و جان کیسک
ترجمه مجتبی عزیزان – زهرا محمدی
برداشت آخر
دوست عزیز امیدوارم مقاله تاریخچه تندخوانی و فتوریدینگ اطلاعات جدیدی را به شما اضافه کرده باشد. و دیدگاه شما را نسبت به آموزش مهارت تندخوانی مثبت کرده باشد. سعی ما بر این است اطلاع جامعی در زمینه توسعه فردی را در اختیار شما قرار دهیم. در صورت تمایل میتوانید مقاله تاریخچه تندخوانی و فتوریدینگ را به زبان اصلی مطالعه کنید.
برای ادامه روند ترجمه و تولید محتوای دست اول و رایگان مقاله تاریخچه تندخوانی و فتوریدینگ را بادوستان خود به اشتراک بگذارید.